تو کوچمون قدیما یه یدالله مشنگ داشتیم، بچه ها ازش می ترسیدن، من عاشقش بودم. اصلن یه چیزایی می گفت مغزت سوت می کشید...

یدالله مشنگ اواخر عمرش می گفت یه پری دریایی تو استخر باغ آمیز محموده. مدام تو کوچه ها می دوید و می گفت : " پری دریایی... پری دریایی... خیلی خوشگله، خودم دیدمش، خودم می گیرمش، خودم دیدمش." یه روز صبح پیداش کردن، که افتاده بود روی استخر باغ آمیز محمود. برعکس افتاده بود آروم با موج تکون می خورد. مثل انارای پوسیده که از نوک درخت میفتن تو آب.


نمایشنامه محمد

نظرات 1 + ارسال نظر
کوریون جمعه 18 تیر 1395 ساعت 15:26 http://chorion.blogsky.com/

چقدر تصویر داره، چقدر سخته بازیش کنن اینُ، ندیده و نخونده دوستش دارم این سناریستُ

ترکیبی از مونولوگ های دو نفره.دیالوگ نداره و تمامش همون مونولوگای دو شخصیت ماهی و علی ه. و آره.تصویر زیاد داره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.