بخشی از مفاهیم بیولوژیکی

خوب بود که امروز پردیس اومد.یه حس ناتمومی داشتم که با دیدنش برطرف شد.نشستم عکساشو دیدم.از احتمال سقوطش میگفت و اینکه جیغ میزنه که من هنوز دوس پسرم نداشتم انصاف نیست.خب منم برای هزارمین بار گفتم حالا اگه من قرار بود بیفتم داد میزدم وای من هنوز پامو از ایرانم بیرون نذاشتم.انصاف نیست.


خیلی مفهوم فلسفی عمیقی داره.نیازمند اینه که شما هم منو خوب بشناسین هم پردیسو.خیلیم البته لازم نیست خوب بشناسین.در این حد بدونین کافیه که من خدای انجام ناخنک به تجربیات درون مرزی ام.پردیس خدای در آغوش کشیدن تجربیات برون مرزی.هیچ همپوشانی ای نداره زندگی منو پردیس جز پارت دبیرستانمون.قشنگ جمع زندگیمون یه زندگی کامل در لول خودمون میتونه باشه.البته این یاسی رو هم بیارینش این گوشه موشه ها و به مقدار لازم ازش استفاده کنین.هم پوشانیش باهامون زباده ولی یه چیزایی داره که در هیچ بنی بشری نیست.باید باشه تا یه چیز کامل به دست بیاد.حالا بحث منحرف شد.من نیمد پز دوستایی که امروز دیدمشون و یکیشون هنوز عکسایی که ازم گرفته رو نفرستاده برامو بدم.(برم بهش بگم عکسامو بده الان میام)

درمورد اون مفهوم فلسفی عمیق میگفتم.اگه بخوام رک و بی ادبانه ش رو بگم با عرض معذرت باید بگم اگه شما تمامی گه های عالم رو هم تناول کنی اگه هواپیمات در حال سقوط باشه در حالی که از ترس ریدی به گه هایی که الان ریدیشون و نمیتونی تناولشون کنی فکر میکنی و حسرتشونو میخوری.


فن بیانم ریده وگرنه من خیلی دختر گلی م.خیلی باهوشم.خیلیم حرفای خوب میزنم^.^

ریپورتم نکنین بابا!ریدن و گه یه سری مفاهیم بیولوژیکن.حالا قسمت شد درباره ی سایر مفاهیم بیولوژیک و نسبت های فامیلی هم صحبت میکنیم.بوس بهتون

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.