داشتم بهش در مورد نازنین خودشون میگفتم.اینکه بعید نیست بشه روزی که با مشکلی ده هزار برابر نازنین غیر خودشون روبرو شه و هچ نازنین پرستی نداشته باشه دور و برش.اینکه هر چی فکر میکنم و هر چی تلاش میکنم تو کتم نمیره که یعنی از بی رحمی منه که نمیتونم فرق کمک خواستن واقعی و جلب توجه بیمارگونه رو بفهمم یا واقعا جلب توجهه؟
اینکه نکنه مونث بودنم حس رقابت میده بهم و مجبورم میکنه حسادت کنم به توجهه و .... نه این نیست.ترجیح میدادم بخشی از این توجه گیر نازنین خودشون بیاد.گیر یه نازنین دیگه با درد واقعی.با نیاز به کمک واقعی.نه یه چرخه ی پوچ.که جلب توجه میخواد توجه میکنی مشتری گیر میاره و باز رو جلب توجه کلید میکنه و تو هم که مشتری ای.توجه میکنی.تا ابد داری توجهه رو جای اشتباهی حروم یه نفر میکنی انگار.
هیس.بسه.
فقط اینکه جهان نازنین کم نداره.یه جوری یه نازنین رو نازنین نبینین که به باقی نازنینا ناز نرسه.
حرفم خلاف میراست.میدونم.
ولی نازنین توی اینجا یه شخصیت نیست.یه تیپه.از آدم های محتاج کمک.حالا هر آدمی.چرا باید خاص تر از باقی عمل کنه؟
سال یه کانال درست کرده به اسم سلکتد میوزیک...من و اونیم فقط...هر چی ترانه پیدا میکنه خوشش میاد میذاره...
ار قدیم گرفته..
تو این خیلی به هم نزدیکیم. ترانهی عربی قدیمی...عراقی...صباح فخری..یا هر چی...ترانههای جدید...
خندهام میگیره که کانالش فقط دو عضو داره...من و اون.
این باعث میشه دوسش داشته باشم و براش بوس بفرستم اونم لوس شه و بگه همهاش دروغه..من کمی قربون صدقهاش برم و سعی کنم ثابت کنم که دروغ نیس و اون هی بگه دروغه سرانجام بگم به تخمم و اون هم بوس بفرسته برام.
خوندمش.رفتم.جذاب بود.