حیف هوا نیست ریلی.اونم هوا به این گرمی

جمعه ی این هفته سنجش دارم و عدم آمادگی مزخرفم و اینکه من قول داده بودم امروز ده ساعت بخونم و فقط 7 ساعت و شاید نیم تای دیگه خوندم اذیت کننده ست.شاید پررویی باشه یا از سر شکم سیری حرف زدن ولی خب انگار که روش وسواس پیدا کنم.انگار که وظیفه م باشه تو دنیا اقلا رو یه چیز وسواس پیدا کنم.

قصد غر زدن ندارم.شاید رفتم از نازنین اون تیغی که برای رگ زدن مداومش مدام استفاده میکنه رو قرض گرفتم و موهای پامو زدم.مسلما مربی ورزشم خانم آرانیک بسیار بسیار خوشحال و خرسند و خر کیف میشه.هر جلسه شعارش اینه.رو به من:جمع و جور تر شدی انگار!

نه خانم محترم من همون چاق گنده ای که بودم هستم و تنها دلیلی که باعث میشه باهاش مشکل داشته باشم اینه که آدمای اطرافم زیاد یادآوریش میکنن که البته همونم کون گشاد کسیو نمیدوزه که بره کلاس ورزش.تنها دلیل برای اون دلخوشی خانواده ی ورزش دوست مزخرفمه که نمیفهمن وظیفه ی هیچ آدمی نیست که ورزش کنه و حداقل من به عنوان یه فرد حاضر در برخی اجتماع ها تعداد افراد خری مثل شما رو زیاد نمیشناسم.

مادر یوگا خواهر باله پدر کوه نوردی تنیس و نرمش روزانه.و به ذهنشون خطور نمیکنه که همه قرار نیست اینجوری زندگی کنن.اینقدر سالم.با غذاهای ارگانیک و برنج و نون قهوه ای و شکر قهوه ای و مرغ شهری بدون روغن و ماست خیار نخوردن با عدس پلو و نارنج نخوردن با ماست و ورزش و ....

سوال اینه که شما واقعا از این زندگی کوفتی توام با سلامت کسل کننده غذایی لذت میبرین که میخواین افزایششم بدین؟

من الان یه کنکور لعنتیو 5مین باره دارم میدم و هنوز وارد دانشگاهی که میخوام نشدم.حتی با این روند ممکنه اینبارم نشم.ممکنه داغش به دلم بمونه جدی.بعد واقعا لازمه که با سالم موندن همچین عمری رو افزایش بدم؟

یعنی خب من اگه نرسم به چیزی که براش عالم و آدمو بهم ریختم به جهانیان ثابت کردم ارزش گیوه فاکم ندارم.به خودم حتی.هیچ ارزش و اهمیتی از من برای من نخواهد موند.حالا بخواین همچین آدمی که نمیتونه درست و حسابی برای تنها آرزوی زندگیش که تو راهش قدم برداشته بجنگه رو با غذای سالم زنده نگه دارین.حیف هوا نیست؟

شاید احمقانه باشه.شاید زود باشه.شاید حتی پررویی باشه.من که چیزی بارم نیست.ولی خب...میشه زودتر تموم شه همه ش؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.