-
خهعلغبراذدن
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 18:27
من یگانه نو اچیومنت عالم هستی نیستم که.بقیه تون بگین چه جوری با عذاب این قضیه کنار میاین منم همون کارو بکنم :|
-
من نمیخوام برم خونه
پنجشنبه 9 اردیبهشت 1395 22:32
د گریت گتسبی رو زدم تا برسه به اون تکه ی آهنگ توگدر.چیزی که یاسی مدت ها پی میگفت که ضربان قلبش رو باهاش تنظیم میکرده و باعث شد که توجهم بهش جلب شه و بهش گوش کنم.تکه ی فیلم با موزیک متن توگدر تکه ی خیانت دیزی با گتسبیه به شوهرش(که البته من هیچ وقت به اون نگفتم خیانت ولی به آخر داستان گفتم).تنظیم کننده های ابتداییه...
-
اهودتکتمجوبییهکجمنهتن
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 04:14
حتی با پست زدنم از بارش کم نمیشه.خواب؟لطفا
-
میشه لطفا؟
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 04:14
میترسم.خیلی.مخصوصا الان. درصدای کنکور هنر خوب نیست ولی چه تضمینیه که من بهتر باشم؟ نیاز دارم به دو رقمی بودن حتی اگه 99باشه. هیچ وقت هیچ چیزی یه گره تو زندگیم نبوده که تمامی ادامه ی زندگیم یا به باز شدنش یا به چیدن طناب بسته بشه.انگار که همه خوشبختی های جهان یه جا جمع شده باشن یا حداقل...مخالف تمام باورهای فلسفیمه این...
-
خسته کننده س
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 23:48
فکر کنم که به یه مرض غیرخاص دچار شدم.هنوز براش اسمم انتخاب نکردم حتی
-
مخصوصا گیم آف ترونز
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 19:51
چقدر همه چی خالیه.حتی گیم آف ترونز.
-
من یه بیکار ایده آلم^.^
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 03:03
خب همین الان تو همین یک ساعت گذشته تعداد پستای اردیبهشتم از کل فروردینم بیشتر شد.
-
یعنی دارم خوب میشم؟
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 03:00
یه باور احمقانه داشتم بچگیام که وقتی سرماخورده بودم یا مریض بودم اگه قرص تو گلوم گیر میکرد و میومد بالا و مزه ی حل شدنشو تو دهنم میچشیدم و تلخیشو...یعنی خوب میشم. امروز دپاکین تو گلوم گیر کرد و حل شد تو دهنم و ...
-
یه پست دیگه بذارم میرم دینی میخونم
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:58
من امشب رو دنده ی من قبول نمیشم نیستم.رو دنده ی واقع بینی ام که من دینی نخوندم و اگه قبول نشم ممکنه دلم بخواد به هر لحظه ای برگردم که به جاش درس بخونم.ستایشو یادمه.البته وبلاگشو.اون موقع که المپیاد ادبیات داشت و سرش میخوند یه جور وحشتناکی پیگیر به نظر میومد.یه جور وحشتناکی خواستنش خواستن بود.قبول شد.امیرحسین که کنکور...
-
البته مهزاد اونقدر چاقه که دنده هاش پیدا نیست اصن.گوشت و چربی.خاک تو سرش
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:48
یاسی دنده ش جذابه.دارم فکر میکنم اگه مهزاد قرار بود دنده داشته باشه دنده ش چه شکلی میشد.
-
بدون هیچگونه منظور.فقط خیلی باحال بود:)))من چیزای باحالی که منظور دار به نظر میادو به خدایان جدید و قدیم سوگند بی منظور مینویسم
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:45
- من خیلی مرفه و اینام.واقعا شما حالتون از من بهم نمیخوره؟ + چرا خب...میخوره.ولی نه برا این ^.^
-
امام
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:41
طوری نکنید که طوری شود که تهران قبولم شدین برا جلو گیری از آبرو ریزی و عنوان شدن عدم انتلاکتتان مجبور شین باز وبلاگتونو عوض کنین.اون موقعست که جدی جدی طوری شده.
-
اینکه خلاقیت موسیقی ندارم هنوز و نمیذاری بخرمش رو دیگه عنوان نمیکنم
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:39
هووووی.تویی که این پستو میخونی.هنوز رمز خلاقیت نمایشی قلمچیو از علی کمالی برام نگرفتی :| بسترد :|
-
رفتم دینی بخونم؟:)))نه بابا
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:36
بابت تاخیر شرمنده.داشتم کامنت های یاسی رو جواب میدادم.
-
نه اینکه یه مرد ببینی تو خیابون زورکی بیاریش که ازت لذت ببره:|معلومه که میاد خره:|
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:34
کمک کردن زورکی بدون دارا بودن تناسب با نزدیکی رابطه با فرد کمک شونده مثه اینه که شما تو خیابون راه بری زنه رو ببینی بهش تجاوز کنی.بعد پرسیدن چرا بگی طفلی گناه داشت.نیاز داشت ارضا بشه:| برعکسش صادق نیست چون فرضیه م میریزه بهم:|
-
تا مثلا وقتی که...چمیدونم.بدون اینکه جرم بده...میترسم خو :|
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:29
من این قضیه ی نجات و اینا تموم بشه.محمدو مینشونم تمام این پستایی که امشب درباره کمک نوشتمو نشونش میدم بهش میگم که اگه نمیترسیدم بزنی لت و پارم کنی این همه دُر و حکمتو جای اینکه در خدمت عام بذارم به خودت تنها میگفتم بعد عوام الناس بی بهره میموندن از دُرو حکمت. میگم...زشت نیست اسمشو آوردم؟ناراحت و اینا نشه؟ باشه...
-
همونایی فعل نجاتو میکنن تو حلقت
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:24
میدونی کیا سعیشون گم شد؟اونایی که فکر میکردن عملشون خیلی خفنه و اینا ولی در حالی که نه نبوده...نوچ نوچ نوچ نوچ.
-
نگا خیلیم دینیم بد نیست.میشه امشبو جا خوندنش به شر و ور نوشتن مستانه پرداخت
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:22
وقتی قبول نشم برمیگردم به سازمان سنجش میگم که منو به امشب برگردون تا دینی بخونم.سازمان سنجش میگه آیا ما بهت به قدر کافی فرصت ندادیم؟تو اگه بازم برگردی به امشب جای دینی خوندن شر و ور مینویسی. بعدشم عذابی دردناک فرامیگیره منو.
-
ولی دیگه سر جدتون نگین چه شر و ورایی مینوشتم
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:19
من کنکور دادم ادبیات نمایشی تهران قبول نشدم استشهاد نامه میارم امضا کنین که این بنده خدا سال کنکورش ساعت 2:20 دیقه ی نیمه شبشو به نوشتن سپری میکرده و استحقاق عملی این جایگاه و رشته رو داره.
-
فقط میدونم که بش تجاوز کردم^.^
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:15
پست گذاشتن حدی داره که من نمیدونم چقدره.
-
الان به شکوندن یه قولنج ساده ی انگشتاشم راضیم.
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:11
الان همسایه پایینیه باز زنگ میزنه که قولنجا حله دمت گرم فقط این یارو چرا اینقدر کولی بازی در میاره؟مخصوصا سر انگشت انگشتریش.
-
فردا همسایه پایینیمون زنگ میزنه که آقا من به راه رفتنتونم اعتراض کرده بودم بعد شما چیز میشکونین؟
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:10
هنوزم میل غریبی برای شکستن هر چی دور و برمه در وجودم داره میره رو اعصاب.این عکس بچگیامو اون کوزه ی شهرضا و این گلدونای بی گل و اون انار سرامیکی و آینه ی بوشهری و جعبه ی کادوی مریم...
-
و حیف که اصلا همچین لیستی ندارم.
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 02:04
بیفور سانست رو دیدم.به این فکر کردم که "من اینو تجربه کردم." تو لیست "چیزهایی که میتوانند مرا از فکر خودکشی بیرون بکشند و به زندگی ای که گذراندم امیدوارم کنند" یه چک جلوش میزنم. البته حیف که من هیچ وقت تو لیسته ننوشته بودمش.
-
نقل قول آخر از امیرحسین
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 01:57
میدونم که باید برم درس بخونم.حدودا یه سه چهار ساعتیه که با این حقیقت تلخ آشنام صرفا کسلم.دارم به سنجش جمعه فکر میکنم.به خودم گفتم که اگه دختر خوبی باشه و سنجشه خوب پیش بره و تا حدودی به چیزی که میخوام برسم یه روز کامل از فاصله ی دو هفته ای تا سنجش بعدیشو بهش استراحت بدم.بره برای خودش.شاید یه سر به ساناز بزنه و بره...
-
بدترین کاری که یه مرد میتونه بکنه اینه که با زنی که عاشقش نیست ازدواج کنه.
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 01:41
بچه های پدری که عاشق مادرشون نیست ممکنه خیلی وقتا برگردن بگن یعنی میشه که بابا تو خیالش بعد از خوابیدن با زنی که معشوقه شه بچه های خیالی ای رو پدر بشه از معشوقه ش.با طرح ترکیبی چهره ای که عاشقشه و اخلاقی که میپسنده.یعنی اونا رو چقدر بیشتر دوست داره؟ اخلاق باباهه که بد میشه عصبی میشه خر میشه یه سوال هست.که اگه بچه های...
-
اونا به زور میچپونن تو بهشت اخروی شما تو دنیوی.همه م تو خیالشون دارن کمک میکنن.فرقش چیه؟
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 01:36
نظر شخصی من بر اینه که زوری کمک کردن باید با نزدیکی رابطه ت با کمک گیرنده رابطه مستقیم داشته باشه.از مضراتش غیر از اینکه میشه با یه "اصلا به تو چه؟" یا "تو رو سننه(املاشو بلد نیستم) " سر و تهشو هم آورد اینه که اونوقت فرقتون با مردم کوچه و خیابون و فضولایی که سرشون به اسم امر به معروف و خیرخواهی و...
-
بهترین کاری که یک پدر در حق فرزندانش میتواند بکند دوست داشتن مادرشان است
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 01:25
بدترین کاری که یه مرد میتونه بکنه اینه که با زنی که عاشقش نیست ازدواج کنه. #جدی
-
سوپرگرل1
یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 15:53
الان که سرم درد میکنه.به خاطر آفتابه و میگرن.ولی یکم پیش مخصوصا وقتی داشتم میرفتم کاغذی مثه خر آروم بودم.آروم بودن دیشبم بهم مونده بود.یعنی اونقدر که بلد بودم به هر مصیبتی لبخند بزنم و ردش کنم.اند دتس نات هو آی ام. البته دلیل نمیشه که ازش لذت نبرده باشم.اینکه تو اتوبوس هی این برگای چسب خونه های قدیمی رو میدیدم و لبخند...
-
تن میرود ز دستم،ورزشکاران...دلاوران،نام آوران
یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 09:39
خیلی دوست دارم بیام و غر بزنم و از اوضاع دیشبم قبل خواب و تمام افکارش بگم ولی خب شرمنده یه نیم ساعت دیگه کلاس ورزش دارم و هنوز لباسمم عوض نکردم.صرفا از همین تریبون اعلام میکنم که یاسی نرو بازار وکیل چون بری نمیام و اگه نیام کتاب امیرحسین و اترنال سانشاین آفه اسپات لس مایند و گریت بیوتی رو نمیتونی حداقل برای امروز...
-
یه راهه.یه جنبشه.یه مکتبه.یه روش زندگیه.
یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 01:00
کامبیز میدونه که لاک پشته.خوب خوب خوب میدونه.هر بار که چپکی رو لاکاش میفته و تو هوا دست و پا میزنه یادشم رفته باشه یادش میاد. با این وجود کامبیز نمیذاره لاک پشت بودنش براش تصمیم بگیره.مارمولک بازی در میاره و از در و دیوار میره بالا و در و دیواری هم نباشه حس دونده بودن میکنه و با تمام حدی که بلده میدوه.اهمیت نمیده که...
-
5
جمعه 3 اردیبهشت 1395 01:09
من نمیخوام حسودی کنم دیگه.میشه؟
-
درسته که من خیلی کارا بلد نیستم ولی...
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1395 23:55
عوضش من بلدم موهای یاسیو گیس کنم.
-
نکبتای پر توقع عشق و گوساله ی بزغاله
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1395 23:50
خب من امروز ربع ساعتم درس نخوندنم ولی دلیل نمیشه که شما توقع داشته باشین من پست بذارم.بدهکار نیستم که بهتون :|
-
پرتوقعای بیشعور خر عوضی گوساله ی نهنگ
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1395 00:42
من امروز ده ساعت درس خوندم توقع ندارین که بیام پستم بذارم که؟
-
مردک
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1395 00:12
صبح اول صبح یوسف اس ام اس داده معایبمو بگو.شنیدن این حمله از یوسف اونقدر عجیب بود که تا وقتی که از خواب جدی جدی پاشدم داشتم خوابای ساینس فیکشن میدیدم.
-
زیرشو خاموش کن
سهشنبه 31 فروردین 1395 00:51
حوصله م سر رفته :|
-
شهرزاد
سهشنبه 31 فروردین 1395 00:37
بچه ها.این بزرگ آقاست. بزرگ آقا عاشق هر کس که میشه اونو به شهاب حسینی میده. بچه ها مثل بزرگ آقا باشید ^.^
-
صرفا حس کردم جوابه ماندگاره!
سهشنبه 31 فروردین 1395 00:36
با قضیه ی خلاقیت نمایشی 91 درصد مربوط به تئاتر از آغاز تا سده 20 میلادی رو برو که شدم.خوشال شدم.به مامانم گفتم.گفت خاک تو سرت.باید 100 میزدی :| به یاسی خواستم بگم تلگرام نداشت.پردیسم خواستم بگم تلگرام نداشتم :| به امیرحسین گفتم که اعصابم خرده.گفت ننر نشو دیگه.گفتم نه درصده عالیه.ولی خب این فقط یک هزارمشه.برگشت بم گفت...
-
10000
سهشنبه 31 فروردین 1395 00:32
از خوشحالیام اینه که وبلاگ امیرحسین با عدد شروع میشه نتیجتا لازم نیست کیبوردمو فارسی انگلیسی کنم و گیج بزنم و اعصابم به فنا بره سر یه وب گردی ساده :| یه کار درست تو زندگیش کرده همینه.منتهی هیچ وقت نفهمیدم که اسمه دقیقا چند تا صفر داره.اینقدر میزنم تا برام تو سرچش پیداش کنه ^.^
-
62
دوشنبه 30 فروردین 1395 15:46
فاجعه تکرار شد.عربی
-
عروسی بودم.درس نخوندم
دوشنبه 30 فروردین 1395 03:33
چقدر سخت میتونم با این دلتنگی خجالت آمیز برای یک شهر کنار بیام.مخصوصا شهری که جز من کمتر کسی دوستش داره.سخته برام.نمیدونم الان چرا سخت تر.سخته ولی.
-
نمیدونم
دوشنبه 30 فروردین 1395 03:28
از موقع ثبت پست تا الان بازم داشتم نگاش میکردم.یه سری تکه های گزیده.تصاویر معرکه و موسیقی متن بی نظیر.فضای آروم رم.حالتی که از آزاد بودن به آدم دست میده.حالت نابی از رها بودن.نیمه شب قدم زدن در آرامش مطلق شب.خدا میدونه که چقدر دلم برای نیمه شب های یزد تنگ شده.نصفه شب های کمی رو ازش بیرون بودم ولی هر بارش جوری لذت بخش...
-
حاضرم بازم ببینمش.
دوشنبه 30 فروردین 1395 03:14
شاید حاضر باشم فیلم "د گریت بیوتی" رو هزار بار ببینم و اقرار کنم که یه شاهکار الهام دهنده ست به من برای دست یافتن یه تمامی چیزهایی که آدم نیاز داره برای دست یابی به یه آرامش ابدی بهشون دست پیدا کنه.دیالوگ پردازی محشر که من اینو ازش مث خر یادمه.که پیرمرده که تازه 60 سالش بود حس پیری بدی میکرد.آه عمیقی کشید و...
-
اون موقع کجا بودین؟
یکشنبه 29 فروردین 1395 00:10
روز جالبی نداشتم.انگار که به دیوار خورده باشم.با کله.انگار که اصرار داشته باشه چیزی به شکستن.اونم شکستن من.احمقانه است که فکر کنم چیزی همچین قصدی رو کرده.یه بار بود خیلی خیلی وقت پیش به امیر گفتم که دنیا از من بدش میاد؟گفت آره.معلومه که بدش میاد.منم اگه جاش بودم بدم میومد.من اگه بودم جوری تکه تکه ت میکردم که نشه تکه...
-
57 درصد
جمعه 27 فروردین 1395 20:40
بنشینیم با هم برای درصد خلاقیت نمایشی امروز من دعا کنیم.
-
امضا.اونقدرام آگنوستیک نیستم که آرزو نکنم دیگه:|
جمعه 27 فروردین 1395 01:08
این شب آرزوها که تموم شد ولی خدایا بی زحمت مرامی بین حاجتا یه سر حاجت کنکور هنر منو براورده کن.باور کن براورده لازمم.باور کن.
-
من هلنا نیستم.
جمعه 27 فروردین 1395 01:04
میخواستم بشینم کلی چرت و پرت بنویسم مخصوصا آهنگ یه سوت بزن آرشو که شنیدم... بذارین یه چیزی تعریف کنم.من یه مدت عاشق آرش بودم(هرگونه ارتباط با مجموعه انتقام های آقای کاف تکذیب میشه).عاشق آهنگ آلویزش شده بودم شدیدا.بعد برای فرناز دوست صمیمی سابقم تعریف میکردم و اون ندیده بود.من اونقدر با شوق و ذوق و دقیق براش گفته بودم...
-
تعریف :)
جمعه 27 فروردین 1395 00:49
تو شبیه همون دختر بریوی.پرنسسی که هیچ ویژگی ای از پرنسس بودن نداره. فحش یا تعریف؟
-
چه معنی داره؟2000بار کلیک عکس گرفتم :|
جمعه 27 فروردین 1395 00:46
اگه مموری دوربینه پیدا نمیشد من قشنگ بلد بودم دق کنم :|
-
هنوزم آتئیستین؟خاک تو سرتون
سهشنبه 24 فروردین 1395 00:56
باور کنین ترو دیتکتیو با اتمام سیزن در پخش آهنگ انگری ریورز حقانیت خودشو بر جهانیان ثابت کرد.